اتفاق تازه
صدای مهربونتو دوس دارم
لب ترانه خونـتو دوس دارم
نگام که می کنی می خوام بمیرم
سیاهیه چشمونتو دوس دارم
نمی دونم ستاره ای یا ماهی؟
شبــــای آسمونتو دوس دارم
دلم می گیره ابری باشی ولی
اشک بریز... بارونتو دوس دارم
یه اتفاق تازه ای تو شعرام
قــــافیه روونتو دوس دارم
دلم می خواد توشعرامو بخونی
لحنِ خوشِ زبونتو دوس دارم
عاشقمو هیچی سرم نمی شه!
توهم بشو...جنونتو دوس دارم...
(منتظر حضور سبزتون هستم)
سلام عزیزهمراه این ترانه باعشق متولد شد و با عشق تقدیم به تو که باعشقی...
"می خوام عاشق تو باشم"
تو یه اتفاق خوبی
تو روزای سوت و کورم
ازتموم خستگی هام
باتو درحال عبورم
باتو می نویسم ازعشق
باتو دریا رومی نوشم
باتو زندگی رو ازنو
درمیارم ومی پوشم
به همین سادگی باتو
پرم از شوق دوباره
بهترین روزای عمرم
ردپای تو رو داره
می خوام عاشق تو باشم
اگه زیبا اگه زشتم
تو فرشته ی زمینی
من سزاوار بهشتم
بیا تا آخر دنیا...
دستامون تو دستای هم
قلب من خونه قلبت
قلب تو خونه قلبم...
"بازهم منتظر نقدهای شما دوستان هستم"
مجبورم به زندگی ادامه بدم
جدایی
تو دنیای کوچیک من،جدایی جا نمی گیره
دارم دق می کنم انگار،چقد این خونه دلگیره
صدایی نیس جز فریاد، مامان چسبیده به دیوار
بابا می زنه تو گوشش، چه بلوایی شده اینبار
خونه می چرخه رو مغزم، جلو چشمام تاریکه
داره خون ازچش مامان،بجای اشک می چیکه
همش تو خونمون دعواس،واسم این زندگی سخته
بابا یه جور بی چارس، مامان یه جور بدبخته
بازم فک می کنم تنها، تو کنج این اتاق سرد
از اول کاشکی بابا، مجرد زندگی می کرد!
یه حس گیج و نامعلوم، داره دنیامو می گیره
باید باور کنم کم کم، مامان از خونمون می ره...
این اواخر یادمه می خندیدی
خیلی وختا شادوخوشحال بودی
منه بی چاره تو آینده و تو
ظاهراً همیشه توحال بودی!
احتمالاً می دونستی روزگار
نمی خواد بیشترازاینا را بیاد
احتمالاً می دونستی که داره...
یه نفر دیگه به جای من میاد
خیلی سخته نمی فهمی چی میگم
جدی جدی بی تو دیونه شدم
روزا بد می گذره وبی تو شبا
روح سرگردون این خونه شدم...
شکل زندگی واسم عوض شده
نمی دونم کجامی رم چی میشم
آسمون جای زمین من تو فضام
وقتی با یاد تو سیگار می کشم
روزامث شب شبا شبیه روز
بسکه حب می کنم از نبودنت
گاهی می پیچه تنم به رختخواب
با توهّمات لمس بدنت...
چاره ای نمونده واسم می دونم
آخرین روزای زنده بودنه
کم میارم هنوز از فکرچشات
نبض زندگیم دیگه نمی زنه